مدتي است ننوشتهام، راستش را بخواهيد، دو سه حرف و ايده داشتم، اما اين روزها نميتوانم به آن اندازه رويشان تمركز كنم كه چيزي بنويسم. از طرف ديگر اين ساكت بودن هم اذيتم ميكند مخصوصا به خاطر اتفاقات چند روز اخير.
مي خواستم مطلبي بنويسم به نام "حقوق آدم بد" درباره دستگيري رامين جهانبگلو و نگاه بعضي محافل به آن. وقتي كه براي قبولاندن اجراي عدالت درمورد آدمهاي "بر فرض بد" بايد تقلا كنيم و دست به دامن قانون و مذهب بشويم يعني وجدانها زيادي ساكتند، چه بازداشتهاي عجيب و غريب در ايران باشد چه ماجراي زندانيان گوانتانامو، چه متهم مجرم باشد چه نباشد. در اينباره نويسنده عنكبوت مطلب خوبي نوشته است، گرچه با حرف من متفاوت است اما مثل ديگر نوشتههاي اين وبلاگ نويس خواندني است.
دومين چيزي كه ميخواستم دربارهاش بنويسم قضيه كشتاري بود كه در حوالي بم رخ داد. در اين مورد هم حرف زياد است، خيلي هم زياد، اما فقط من نيستم كه ننوشتهام، كه وبلاگستان فارسي زبان هم(تا آنجا كه من ديدم)؛ با سكوت( اگر نگويم بيتفاوتي) از آن گذشت ، فعلا دلم خوش است به اين نوشته سيبستان.
باقي بقايتان