داشتم بين كانال هاي مختلف تلويزيون چرخ میزدم كه اين جمله به گوشم خورد :"فضاپيمای ديسكاوری با موفقيت پرتاب شد". همين يك جمله مرا برد به سالهايی كه نمیدانم چرا اينقدر دور به نظر میرسيدند، كودكی و نوجوانی من، مثل خيلیهای ديگر، با هواپيما و موشك و سفرهای فضايی گذشت...
من چلنجر را به ياد دارم و همچنين ويجر و پايونير را، پرتاب كاسينی و جنجال طرفداران محيط زيست به خاطر مواد راديواكتيو به كار رفته در آن، اسم فضاپيمای گاليله به نظرم چقدر بجا میآمد و در مدار قرار گرفتن "هابل" چقدر برايم مهم بود! به عشق شنيدن خبری از اينها بود كه هر روز پای "اخبار علمی، فرهنگی، هنری" مینشستم.
فكر میكنم ويجر و پايونير از منظومه شمسی خارج شدهاند، كاسينی چند ماه پيش به زحل رسيد، گاليله قبل از او به مشتری رسيده بود و هابل هنوز در مدار است، از ماموريتهای جديد مدتهاست خبر ندارم. از كی يادم رفت پیگيرشان باشم؟
اخبار تمام شد،
پيامهای بازرگانی شروع شد.
برگشتم سر كارم.
Saturday, July 08, 2006
سفينههای نستالژيك
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
3 comments:
nemidoonam chera darim be inja pish mirim ..
ehsas mikonam ke in batlagh dare aroomo aroom maro to khodesh m ikeshoone be tori ke bezodi faramoosh mikonim ke hata ye zamani che arzeshhaie baramoon mohem boodand ...
KHODAHAFEZ GARY KOPER.............
Havapeymahaye kaghazi yadet hast? :D
سالهاست که دیگر نه دنباله دار هالی فکر می کنم،نه به آینه های هابل!
سالهاست که دیگر به فکر مسابقه "با هم به سوی مریخ" نیستم،
دیگر نه فلان چاله ماه برایم مهم است نه آن صورتک مشکوک روی مریخ،
نمی دانم چه اتفاقی افتاد ولی بعضی وقتها بدجوری دلم می خواهد تا صبح از ذوق دیدن یک خسوف،کسوف ،بارش شهابی بیدار بمانم.
دلم برای سیاره شازده کوچولو تنگ شده است،
دلم را کجا جا گذاشتم؟
Post a Comment