· فربه شدگى و برجسته شدن ناگهانى خصلت انقلابى نظريه ماركسيستى در ايران و ديگر كشورهاى جهان...
· اين محرك چنان فربه نيست كه تمام حركت ها، كاوش ها و به ويژه نتايج آنها را متعين كند.
· در ضمن بايد اضافه كنم كه شاعران نسل جديد، به قول خودشان، ديگر از شاعران دهه سى، يعنى آبشخور بى بديلشان خسته شده اند.
· این شاهنامه [ابومنصوری] بنیادی ترین آبشخور فردوسی بوده است
· روی هم رفته خانواده از سه آبشخور نيرو ميگيرد و به اقتضا و الزام اين سه هم گردن مينهد.
· چراغ را کشتند و چراغدان را شکستند و خوان گسترده يی را که صدها دانشجو از آن لقمه معرفت بر می گرفتند درنورديدند.
· برای اهل فضل بساط نقدش گسترده بماند و خوان معرفتاش آکنده از لقمههای چرب و شيرينِ نور باد.
نمیدانم چقدر اين جملات و اصطلاحات را میپسنديد اما اينگونه نوشتهها با سليقه من چندان جور نيستند. حتی اگر از بحث ميزان سنخيت "خوردن" و "انديشه" در تاريخ ادبيات و فضای ذهني ايرانی بگذريم، از اين نمیتوان گذشت كه در تشبيه و استعاره و ساير وسايل توصيف وتمثيل، اگر چيزی به چِيزی تشبيه شد بايد بين مشبه و مشبه به، نوعی شباهت و تناسب وجود داشته باشد.
مثلا شايد "رشد سريع و ناگهانی" وجود داشته باشد اما "فربه شدن" غالبا "ناگهانی" رخ نمیدهد؛ ويا تصوری كه كلمه "آبشخور" در ذهن ايجاد میكند نمیتواند ارتباط زيادی با آنچه كه میتواند "پايگاه و سرچشمه فكری" قلمداد شود داشته باشد، به ويژه برای مقولاتی مثل "ادبيات"، "شعر"، "فلسفه" و مانند اينها. به عنوان نمونهای ديگر حتی اگر با تركیبی مثل "لقمه معرفت" مشكلی نداشته باشیم، احتمالا تصديق خواهيد كرد "چرب و شیرین" برای توصيف "نور [معرفت]" چندان مناسب نيست.
البته خوب میدانم كه اينگونه بحثها شايد تا حدود زيادی سليقهای باشند، و چه بسا اين نوشته هم حاصل كج سليقگی من باشد؛ بايد ديد آبشخور سليقه من كجاست!
4 comments:
دقيق نمیدانم آبشخور اينگونه لغات از کجاست، اما تا آنجا که به خاطر میآورم ظاهراً اولين بار در نثر دکتر عبدالکريم سروش اينگونه لغات و استفادهی اينگونه از آنها را زياد ديدهام.
bale, man ham fekr mikonam avalin bar ke kalame ye "farbeh" ra dar in neveshte ha didam rooy e jeld e "farbe tar az ideology" bood.
ba harfe shoma kamelan movafegham . ma ha dar zaban besiar zaief amal kardim va mishe be noie in ro az manzare kam kari roshan fekran va ya shebhe roshan fekrane farsi zaban did .
va albate bad az 3 dahe va andi zendegi hatman be in natije residi ke mamoolan na tanha moshabah va moshabahon beh ke khaili etefaghat va dalayele anha yani be zabane shoma elal va malool ha dar roozegar ma be ham nemian.
Post a Comment