Monday, March 10, 2008

سردرگمی

 چرا در آستانه هر انتخابات مجددا بحث شرکت و تحریم در می‌گیرد؟ اساس استدلال‌هایی که درباره این بحث از انتخابات مجلس هفتم تا انتخابات گذشته شوراها شنیده‌ایم چه فرق جدی‌ای کرده‌است؟ چیزی که من می‌بینم این است هربار الگوی ثابتی از استدلال‌ها تکرار می‌شود. به نظر نمی‌رسد مفروضات و نقاط شروع این استدلال‌ها تغییری مهمی کرده باشند اگر کسی یکی از این استدلال‌ها را قبول داشته باید همان‌طور که فرضاً شرکت‌نکردن یا شرکت‌کردن در انتخابات ریاست جمهوری گذشته را موجه می‌دانسته، شرکت کردن یا نکردن در انتخابات شورا‌های گذشته یا انتخابات پیش‌روی مجلس را هم موجه بداند. پس چرا هربار غلظت طرفداران مشارکت یا تحریم تغییر می‌کند؟ مثلا در انتخابات شوراها صحبت از مشارکت بیشتر از تحریم بود و در این انتخابات صحبت تحریم یا شرکت نکردن بیشتر است؟

به نظر من مهمترین عامل در این تغییر موضع‌ها این است که میزان تفاوت بین نتیجه شرکت و نتیجه شرکت‌نکردن را گاهی بیشتر و واضحتر و گاهی کمتر و مبهمتر احساس می‌کنیم. عده بسیاری از کسانی که شرکت در انتخابات مجلس هفتم را بی‌معنی می‌دانستند در انتخابات ریاست جمهوری هنگامی که دیدند همه‌چیز ممکن است از دست برود به مشارکت روی آوردند و هنگامی که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را دیدند در فضای یک سال پس از آن برای شرکت در انتخابات شوراها مصمم‌ شدند و حتی در انتخابات مجلس خبرگان هم شرکت کردند. اما اکنون به نظر می‌رسد فایده حضور در انتخابات مجلس کمتر احساس می‌شود، چرا که کسی نمی‌داند چنین مجلسی قرار است چه تغییر یا تفاوت قابل توجهی را سبب شود؟(و البته کلی‌تر، عموماً اثری را که دولت می‌تواند روی شرایط داشته باشد واضح‌تر از اثر مجلس به روی شرایط حس و درک می‌شود)  و از این روست که عده‌ای وجود دارند که قصد شرکت در انتخابات حاضر را ندارند اما اگر در انتخابات آینده ریاست جمهوری کاندیدایی مانند خاتمی حضور داشته باشد به احتمال زیاد در انتخابات شرکت خواهند کرد. البته این افراد احتمالا از خود نپرسیده‌اند که "آیا بهتر نیست رئیس‌جمهور آینده مورد علاقه ما در مجلس  نمایندگانی متمایل به خود داشته باشد؟"

پ.ن:  این روزها اگر کسی درباره انتخابات بنویسد و موضعش را بیان نکند انگار نوعی پنهان‌کاری کرده است! به همین خاطر اگر چه به نوشته بالا چندان مربوط نیست، این را هم بگویم که در انتخابات مجلس شرکت می‌کنم.

2 comments:

رضا said...

ببین پاسپارتوی عزیز،
بعضی ها دقیقا به همین دلیل که ممکن است کاندید ریاست جمهوری آینده خاتمی باشد ، در انتخابات شرکت نمی کنند!
ببین وقتی سیاست های کلی نظام از قبل تدوین شده و آدمهای انتخاب شده باید همین سیاست ها را تایید و اجرا کنند،
وقتی کاندیداهای به اصطلاح اصلاح طلب وقتی در برابر حکم حکومتی قرار بگیرند تمام قول های انتخاباتیشان را فراموش می کنند،
می دانی پاسپارتوی عزیز؟
از دید من اگر خاتمی به جای مجلس اصلاحات با همین مجلس فعلی روبرو بود وضعیت به مراتب بهتری داشت،
هر چند که اگر خاتمی هم کاندید بشود(بخصوص اگر کاندید بشود!) در تصمیم من به شرکت نکردن تاثیری نخواهد داشت.

پاسپارتو said...

ا
۱- بله رضای عزیز، عده‌ای هم همان‌طور که می‌گویی به خاطر اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت نمی‌کنند، اما من این‌طور خیال می‌کنم که آن دسته‌ای که ازشان حرف زدم بیشترند، کاملا ممکن است اشتباه کنم ولی تجربه من این را می‌گوید.
۲- می‌دانم که نمی‌توانند خیلی از کارهایی را که می‌گویند بکنند یا جا می‌زنند، اما وقتی شرایط را نگاه می‌کنم باز هم حضور این‌ها را مفیدتر می‌دانم، تا گزینه‌های دیگر را، من جمله شرکت نکردن.