Friday, October 24, 2008

~~~

I once picked up a woman from a garbage dump and she was burning with fever; she was in her last days and her only lament was: ‘My son did this to me.’
I begged her: You must forgive your son. In a moment of madness, when he was not himself, he did a thing he regrets. Be a mother to him, forgive him. It took me a long time to make her say: ‘I forgive my son.’ Just before she died in my arms, she was able to say that with a real forgiveness.
She was not concerned that she was dying. The breaking of the heart was that her son did not want her. This is something you and I can understand.
~~~

التماس می‌کرد که پسر را ببخشد
خدایش در بهشت کناد

Monday, October 13, 2008

فعلا شمشزن!

حتما برای‌تان پیش‌آمده که زبان ورودی کامپیوتر فارسی بوده اما شما فکر می‌کردید انگلیسی ست بعد چیزی تایپ کردید و وسطش یک‌دفعه متوجه‌شدید که یک چیز قروغاطی نوشته‌شده. این جور وقت‌ها گاهی هم اتفاقاً یک کلمه معنی دار فارسی جلویتان ظاهر می‌شود. مثلا اگر زبان ورودی کی‌برد فارسی باشد و شما حروف کلمه fun را وارد کنید کلمه "بعد" نوشته می‌شود. چند بار با مهرداد درباره این کلمه‌ها صحبت کرده‌بودیم و چند کلمه سه‌حرفی و چهارحرفی این‌طوری هم پیدا شده بود، ولی هیچ کلمه پنج‌حرفی‌ای که این خصوصیت را داشته باشد پیدا نکرده بودیم.

یکی از روزهای آخر اسفند سال پیش یکی دو ساعتی دنبال کلمه‌های این‌طوری مخصوصا پنج حرفی‌هایشان گشتم. حالت فارسی کی‌برد را این شکلی در نظر گرفتم. کلماتی که نوشتن‌شان چندبخشی هست (مثل "خاطره‌اش") را هم از جستجویم حذف کردم به خاطر این که برای تایپ‌شان باید از اسپیس استفاده کرد. اول از لیست کلمات فارسی Hunspell  استفاده کردم که نتایجش را اینجا گذاشته‌ام. کلمات چهار حرفی جالبی پیدا شدند مثل معدل، ساعد، زاهد، زخمی و... ، اما فقط یک کلمه پنج حرفی پیدا شد که آن هم با قواعدی که برای خودم گذاشته بودم معتبر نبود. متاسفانه لیست کلمات فارسی Hunspell محدود هست و خیلی از کلمات را ندارد. به همین خاطر با دیکشنری انگلیسی آمریکایی Hunspell تمام کلمات پنج حرفی صحیح انگلیسی را تولید کردم(تمام حالت‌های پنج کاراکتری که از نظر املایی غلط نبودند) و متناظرشان روی کی‌برد فارسی را هم ساختم. شد حدود پنج‌هزاروچهارصد کلمه، آن‌ها را همین‌طور سرسری نگاهی کردم  بین‌شان تنها کلمه‌ای که به نظرم معنی‌دار آمد: شمشزن بود! مثلا دستگاه شمشزن، دستگاهی که شمش درست می‌کند! گرچه جدا نمی‌دانم این کلمه اصلا درست هست یا نه اما خب ظاهرش که بد نیست!

از آن روز دیگر این کار را ول کردم. باز هم می‌شود بیشتر گشت، مثلا می‌شود کلمات عربی را هم به دنبال کلماتی که در فارسی رایجند گشت، یا از دیکشنری انگلیسی بریتیش هم استفاده کرد با مثلا اگر اینترنت درست و درمانی داشتم می‌شد تک‌تک آن پنج‌هزار کلمه را در اینترنت سرچ کرد (مثلا با سرویس JSONی که یاهو در اختیار می‌گذارد)، همین‌طور می‌شود لیست بهتری از کلمات فارسی درست کرد؛ اما خب این قدرها هم ارزش وقت گذاشتن نداشت.

خلاصه اگر کلمه پنج حرفی این‌طوری پیدا کردید به من هم خبر بدهید!

Monday, October 06, 2008

درّ دری

چه خوب می‌شد اگر یکی از دوستان افغان یا تاجیک شعرهای مولانا را می‌خواند و صدایش را می‌گذاشت در وبلاگش. گاهی فکر می‌کنم این طور که در ایران صحبت می‌کنیم داد آن غزل‌ها را نمی‌دهد!