خیلی وقتها همچین حسی داشتهام و الان مدتی است که بیشتر به نظرم میآید. در مورد چیزهایی که به نظرم مهم میرسند تقریبا نمیتوانم با کسی صحبت کنم. یا طرف مقابلم به موضوع علاقهمند نیست، یا منظورم درست منتقل نمیشود(از نقص بیان من یا سوء تفاهم طرف مقابل)، یا فضاهای ذهنیمان بسیار متفاوت است، و یا به طرف مقابلم اعتماد ندارم یا ... . از طرفی وقتی در جمع هستم در مورد چیزهایی صحبت میکنم که به نظرم اهمیت خاصی ندارد.
چیزی که بد است این است که در نتیجه این حالت که درست و حسابی هم نسنجیدهامش به طور افراطی ساکت و حتی بدبین شدهام، حتی آنقدر که میشود و حتی با کسی که میشود دیگر صحبت نمیکنم. حتی آنقدر که باید توضیح نمیدهم.
این اصلا خوب نیست.