Sunday, April 06, 2008

۱.

یک بار سعید حنایی کاشانی نوشت:

"برای من وبلاگ «نامه‌ای در بطری» است، نامه‌ای که از جزيره‌ای دوردست در بطری نهاده می‌شود و به آب سپرده می‌شود"

من این تعبیر را خیلی دوست دارم.

حالا فرض کنید کسی برای درآمدن از تنهایی نامه‌ای در بطری بگذارد بیاندازد توی دریا، خب، این آدم چه قدر شانس دارد؟

۲.

حالا ممکن است یکی-مثل من- بند قبلی را بخواند دپ بزند برود کز کند در کنج "وضعیت تراژیک" انسانی، که با تمام تلخی و وحشتناکی‌اش بعضی وقتها بدجور آدم را پاگیر می‌کند، یا ممکن است برود یک بار دیگر مسئله را نگاه کند، ریشه مسئله‌اش را نگاه کند، دنبال بهتر کردن وضعش باشد، و کلا رضایت ندهد به در خانه غم ماندن.
اگر از دسته اول هستید، دوستانه، برادرانه، هم‌نوعانه پیشنهاد می‌کنم برویم مثل دسته دوم باشیم.

No comments: